دلتنگ تو ام که نیستی
و جایی که نیستم
گمشده در میان تمام نیست ها
بودها را خواب می بینم:
بودیم
با درختان بلند تبریزی
و گل های سپید چای
دستان خسته ات بود
و شادی های کودکانه ام
عطر بهار نارنج بود
و گل های همیشه بهار
...
آه ای کاش
همیشه بهار بود!